_تهیونگ...
+بله؟
_من میترسم!.
+از چی؟
_میترسم بالهام بشکنن...
+باید بپری
_اگه بیوفتم چی؟
+اگه پرواز کنی چی؟
_اما اگه بیوفتم...
+اونوقت من میگیرمت
_قول میدی؟
+قول میدم.
_چطوری؟
+میپرستمت:)
این آخرش بود؛آخر راه...
پرستیده شدن توسط تهیونگ...یعنی مقامی بالاتر از عشق...

~دزیره")