۵ مطلب با موضوع «میتسوری‌ ‌..» ثبت شده است

خالی از احساس - (نویسنده: اپیفانی خاکستریِ من > )

پلک میزنم ، نگاه میکنم
نفس هامو میشمرم و ادم هاییو میبینم با زندگی های متفاوت.
هربار دلسرد تر میشم ، وقتی میبینم ناکافی ام وقتی میبینم از بین زندگی هایی بیشمار روحم وارد بدن دختری گوشه گیر و بی اعتماد به نفس شده . میگن ادمها میتونن‌ بخندن درحالی که درد زیادی دارن ، ولی به نظرم ادمها اگر درد زیادی داشته باشن اونقدر اولویت دارن که دلیلی برای لبخند زدن نداشته باشن . چشم ها احساسات رو منتقل میکنن ، گوش ها میشنون و بینی مارو به درک بیشتری از محیط میرسونه ، ادمها لمس میشن و با لب هاشون میبوسن ، شاید عشق رو اینجوری انتقال میدن ؛ شاید عشق رو با هدیه ها و لمس ها انتقال میدن ، من هیچوقت عشق رو احساس نکردم . احساس عشق برای من کوتاه ترین احساس تا به امروز بوده . وقتی به ادمها درمورد مشکلاتت میگی ، هرکدوم بر اساس زندگی و تجربه های خودشون حرفی میزنن چون هرکس صلیب خودش رو به دوش میکشه ، ولی گاهی وقت ها بعضی انسان ها درد رو احساس کردن و گاه به صلیب دیگران هم اویخته شدن . اما هربار که توی خیابون قدم میزنم یا صفحه ی گوشی رو لمس میکنم ، فرقی نداره صلیب و درد های ادمها چقدر متفاوته من حتی ظاهری مرده دارم . روزهارو نمییشمرم و هر روز شکسته تر از روز قبل بلند میشم ، ادمها میگن افسرده شدم ولی من خود افسردگی هستم . مزه ها ناآشنا شدن و لب هایی خشک از بی ابی ، لمس های کم و کوچیک اونقدر که لمس ها ناشنا شدن ، صدای زنگ و حرف های انسان های نااشنا لالایی ای که هرروز و هرشب میشنوم و چشم هایی که دیگه احساسی رو منتقل نمیکنن ، و روحی که عشق رو در خاطراتی بلند به فراموشی سپرده است .

  • ۲۴
    • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    • دوشنبه ۱۰ مرداد ۰۱

    یک روز... :)

    یک روز..

    بی هیچ خبری؛

    خواهم رفت 

    پالت رنگم را برای تو،

    دفتر آبی ام را برای تو،

    و کتاب هایم را برای تو...

    به یادگار میگذارم

    شاید موهای بریده ام را لای دستمالی بپیچم و شما آنها را نگه دارید.

    اما این بار مثل داستان ها نیست...

    من آنه شرلی ای میشوم که برای همیشه.. میرود.

    بی هیچ خبری... بی هیچ آشنایی

    و من بعد مدتی برای همگی غریبه خواهم شد..

    اما؛ میشود تو فراموشم نکنی؟ :)

    منتظر روزی باش.. که دیگر منتظرم نباشی:)

  • ۳۰
    • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    • سه شنبه ۲۴ اسفند ۰۰

    اندکی درباره ی‌من.

    موهای قهوه ای رنگِ نسبتا‌ً بلندی که چتری هستند،صورت گرد و ککی مکی،پوستی سفید و حساس،چشم هایی که توی نور عسلی هستند،قدی که متوسط رو به کوتاه است،چالگونه های عمیق،مغزی که مدام درباره ی داستان های مبهم خیال بافی میکند،چشم هایی که بیشترراز هرچیز طبیعت کتاب و مانگا دوست دارند،گوش هایی که به صدای ویولن و دریا عادت دارند،قلبی که گاهاً به تپش میوفتد،پروانه هایی در قفسه سینه که مدام بال بال میزنند،ریه هایی که پر از شکوفه و ریشه گیاگان هستند،انگشت هایی که از سومین سال وجودشان دست به قلم بوده و نقاشی میکشند،زبانی که کلماتی همچون ابر لطیف و چون شکوفه دوست داشتنی را ادا میکند،دلی که سعی دارد مهربان باشد،لب هایی که عاشق جیپس سرکه ای هستند،ناخن هایی که لاک های ملیح را ترجیح میدهند،پاهایی که دوست دارند بدوند،اوهامی درباره ی شهری که مخلوط سان فرانسیسکو-شوانگاو-لندن-توکیو و سئول است،عشق به کار های خیر و اکشن فیگور ها،لبخند هایی به سبک خرگوش ها و گربه ی خیالی م بیسکوییت بخشی از وجودِ مرا میسازد...

  • ۱۸
  • نظرات [ ۱۲ ]
    • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    • چهارشنبه ۱۰ شهریور ۰۰

    صندلی آتیشی.

    بدون مقدمه میگم:

    هرچی میخواین بپرسین^-^

    پ.ن:البته اگه میشه هزارتا سوال نباشه..XD

  • ۱۵
  • نظرات [ ۱۷ ]
    • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    • دوشنبه ۱۸ مرداد ۰۰

    𝙈𝙔 𝘽𝙄𝙊

     

    اسمم؟...میتونین میتسوری صدام کنین^^

    متولد دی ماه هشتادو شیش

    با افتخار آرمی ام:)

    پ.ن:اوتی سونم~.~

    اتاکو ئی م که کم انیمه میبینهD:

     کتاب ... بدون کتاب میمیرم!

    عاشق جادو و توت فرنگی م:>

    دستبند نارنجی~دوست دار حیواناتم:))

    تحت تاثیر جادو...مراقب باشید

    عاشق هنر و ادبیات؛خیلی شعر میگم:)

    نقاشی...بخش عمده ی قلبم.)

    یک عدد جغد که ۳ صب میخوابه.))

    بی نهایت تحت تاثیر معماری کلیسای بزرگ و قدیمی بارسلونا:)))

    INFP-T ... میانجی:>

    این اولین وبمه...ببخشید اگه کم و کاست داره:"

    سوالی داشتین بیاین  اینجا بپرسین:]
  • ۲۷
  • نظرات [ ۲۲ ]
    • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    • جمعه ۱ مرداد ۰۰
    اینجا یه زمانی کلیسای کهنه ای بود
    که به دست جادویِ طلسم پیچک سمّی تبدیل به امواجی شد...و توی این وبلاگ جا گرفت:))
    هشدار: ممکنه مجسمه ی فرشته ی نگهبان گاهی تکون بخوره ، شایدم پخ‌تون کنه! ( یکمی شوخه:دی)
    از شما دعوت میشه موسیقیِ پست ثابت رو گوش‌کنید==)
    و امیدواریم از متن های مرمری توی وبلاگ لذت ببرید♡-