از تابستون امسال,از مامانم,از وضع زندگی و از بی اینترنتی متنفرم.
اهنگ پست پین شده عوض شد .. یه چکش بکنین=>>
+ارزوی یه تابستون ابی برای همتون ...
از تابستون امسال,از مامانم,از وضع زندگی و از بی اینترنتی متنفرم.
اهنگ پست پین شده عوض شد .. یه چکش بکنین=>>
+ارزوی یه تابستون ابی برای همتون ...
میدانی که من سکوت را به هزار حرف ترجیح میدهم ؟
لطفا از چشم هایم هزاران بار 'دوستت دارم' را بخوان :)
میدانی؟ هرچقدر فکر میکنم .. احساسی که به تو دارم 'دوست داشتن' نیست ...
میدانی که واژه ها هرگز نمیتوانند احساس میان سینه ام را توصیف کنند ... ؟
من هرگز نمیتوانم واژه هایی مانند 'غرق شدن' را در وصف احساسم میان بازوانت به کار ببرم ..
اقیانوس کجا و
عمق اغوشت کجا :))
من هرگز چیزی بنام "عشق" را درک نمیکردم.
لیک .. چشمهای تو ..
song:Lonely Waltz
ساعت چهار و پونزده دقیقه ی ظهره. یه زمستون دیگه و یه یکشنبه ی دیگه. این بار بدون تو.
دکتر صندلیش رو با صدای گوشخراشی تکون میده. دستهای چروکیده و پیرش رو تکیه گاه چونهش میکنه و به چشمهام زل میزنه؛ پنجاه و یک ثانیه بدون هیچ حرفی میگذره.
تک سرفه ای میکنه 'روند درمانت ..'
نا امیدانه آه میکشه 'نشون میده هنوز کار داریم باهم.. '
پوزخند میزنم .. باد سرد شیشه رو میلرزونه و دکتر میگه ' هفته پیش فرار کردی .. کجا بودی؟ '
با بی میلی تمام جوابش رو زمزمه میکنم'پیش اون بودم'
دکتر پف میکشه . دستهاشو روی پیشونیش میذاره و شقیقه هاشو ماساژ میده'اون کیه؟'
اون تویی .. و هیچ دکتری باورش نمیکنه.
کاش میتوانستم این دوست داشتنِ تورا از میان ماهیچه های قلبم برون کشم و در سیاهچاله ی فراموشی های مغزم خفه کنم ..
لیک
چنان رسوخ کرده ای که شاید بتوانم خودم را از این بدن جدا کنم ..
اما فکر تورا نه