خب خب خب 

حالا میخوام یک داستان براتون بگم:)))

 یکی بود و یکی نبود:)

دختر زیبایی بنام اِوِلی توی شهری زندگی میکرد

این دختر و نامزدش میرا زوج خیلی خوش بختی بودن:))

میرا هرگاه میخواست اولی روصدا بزنه بهش میگفت زیبا ترین دختر دنیا!:)))

توی این شهر یک ساحره ی بدجنس بنام ازمیا به دنبال خونِ شاهدخت سرزمین برای یکی از طلسم های بزرگش بود

ازمیا تصمیم گرفت سراغ اولی که خیلی دلربا بود بره و اونو مجبور کنه که با پادشاه سرزمین ازدواج کنه و خون شاهدخت رو برای اون بیاره...

ازمیا به سراغ اولی رفت و موضوع رو بهش گفت؛اما اولی به هیچ وجه حاضر نبود با کسی به غیر میرا ازدواج کنه‌..

و ازمیا هم یک تصمیم شرورانه گرفت

اون میرا رو طلسم کرد...طلسم آینه

پ.ن:(طلسم آینه طلسمیه که شخص رو درون اینه زندانی میکنن...و هیچ راه نجاتی برای اون نیست مگر طلسم ارزو

توی این طلسم اینه شخصِ طلسم شده کمکم حافظه ش رو از دست میده و حتی ماهیت خودش رو فراموش میکنه...)

اولی که خیلی ناراحت ‌و افسرده بود حاضر شد برای نجات میرا هرکاری بکنه

و اون مجبور شد با پادشاه ازدواج کنه

اولی آینه ای که میرا توی اون زندانی بود رو با خودش به قصر برد و توی اتاقش گذاشت

اون همیشه با میرا صحبت میکرد و بهش میگفت:زیبا ترین دختر دنیا کیه؟:)

و میرا جواب میداد:تو تو هستی...

اولی بخاطر جادو های سیاهی که برای کشتن شاهدخت انجام میداد کمکم قیافه و ظاهر زیباش رو از دست داد...

پ.ن:این خاصیت طلسم سیاهه..یچیزی بهت میده و در عوض زیبایی تورو میگیره:)

یک روز شاهدخت که بسیار زیبا بود وارد اتاق اولی شد...

روبه روی آینه ایستاد

و میرا که کمکم داشت حافظشو از دست میداد دختر زیبا رو دید و فکر کرد اِولیه ... چون اون خیلی زیبا بود:)...

و وقتی اولی به اتاقش برگشت با میرایی مواجه شد که فکر میکرد شاهدخت عشق قدیمیه اونه...نه اِولی

و اینجوری شد که اولی تبدیل به ملکه بد ذاتی شد

که از شاهدخت متنفر بود:)...

و در نهایت هم میرای هم اولی نابود شدن‌‌‌..و به خاطره ها پیوستن:)

بله...اولی همون نامادری سفید برفی بود

و میرا هم همون اینه معروف

و جمله ی معروف ترِ:تو زیباترین دختر دنیایی:")

خب...

نظرتون چیه؟

حالا نظرتون رو درباره اولی بگین...

من که دلم حسابی سوخت:")

با تشکر:)

پ‌ن:این داستان رو توی مجموعه قصه های همیشگی که جناب کریس کالفر نوشته،بود...این مجموعه درباره ادامه ی داستان های برادران گریم و خواهر برادریه که توی دنیای قصه ها سفر میکننه:)