[خبرنامه‌بیگد📡] چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۰، ۰۵:۴۵ ب.ظ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ۱۷ نظر

سلام و درود!
امروز هم اومدیم سراغتون اونم با بخش خبرنامه بیگد...با این تفاوت که امروز قراره یه پرونده قتل رو برسی کنیم!دستکش دستتون کنین؛ذره بین وردارین و پالتوی کاراگاهی بپوشین؛ما اومدیم!!

سال۱۹۷۶-۱۹۷۷اوکلند،میشیگان:
بچه هایی که دزدیده شدن؛جسد هاشون پیدا شد؛علت مرگشون مشخص شد و قاتلشون هرگز پیدا نشد.

توی اون سال۴بچه(شایدم بیشتر) در یک محله گم شدند..و بعد مدتی جسد هاشون همون اطراف پیدا شد؛چندین پلیس راه افتادن و گشتن و گشتن و گشتن تا قاتل(که لقب ش پرستار بچه بود)رو پیدا کنن...اما هرگز کسی چیزی پیدا نکرد و تیم تحقیقات سال۱۹۷۸منحل شد...

یکی از اون بچه ها تیموتی کینگِ ۱۱ ساله بود که میخوایم مرگش رو برسی و فرضیه هامون رو ارائه کنیم:)

تیموتی کینگ؛باهوش و با استعداد در ورزش و همینطور هم محبوب!
توی یک عصر زیبا تیموتی از خواهرش که داشته بچه نگه میداشته مقداری پول میگیره تا بره آبنبات بخره...به خواهرش میگه درو باز بذار‌‌ چون زود بر میگردم!
تیموتی اسکیت بردش رو برمیداره و به مغازه ای که فقط چند بلوک با خونشون فاصله داشته میره...
آبنباتش رو میخره
و بعد
هیچ وقت بر نمیگرده!"-"

طبق گذارشات توی این مدت؛
خواهرش توی خونه بچه نگه میداشته،
یکی از برادر هاش داشته پرستاری یک بچه رو میکرده،
و یکی دیگه از داداش هاش داشته برای مسابقه ورزشی تمرین میکرده
مامان و باباش هم رستوران بودن و ساعت نه شب تازه برگشتن خونه و دیدن در هنوز بازه و تیموتی هم نیست...

مامان تیموتی نامه ای مینویسه که توی روزنامه ها چاپ میشه...مبنی بر اینکه پسرمون رو بهمون برگردونین...اگه پسرمون برگرده براش سیب زمینی و مرغ سوخاری که غذای مورد علاقه ش هست رو میپزم!

باباش هم توی رسانه میگه که پسرمون رو برگردونین و ...

توی این مدت زنی با معلومات پیدا میشه و ادعا میکنه دیده تیموتی به طرف حیاط پشت داروخونه رفته و اونجا با مردی مو بلند که شبیه کشیش ها یا دکتر ها بوده صحبت میکرده...اون ادعا کرده تیموتی کاملا با اعتماد با اون مرد حرف میزده و اطلاعات خیلی دقیقی درباره مرد و ماشین ش داده که به لطف یک هنرمند تونستن چهره ی احتمالی مرد رو بکشن...ولی اون مرد هرگز پیدا نشد؛یا بهتره بگیم وجود نداشت!

هفت روز بعد از گم شدن تیموتی اون رو پیدا میکنن...جسدش که لباس های تمیزی داشته،توی یک گودال بوده و اسکیت بردش هم همونجا بوده...

پزشک قانونی اعلام کرده که این پسر مورد آزار واقع شده،خفه شده و از همه عجیب تر؛قبل مرگش مرغ سوخاری-غدای مورد علاقه ش-خورده!:"|

سوال اینجاست:چه کسی تیموتی را به قتل رسانده است؟
پاسخی که اکثر مردم و پلیس ها گفتن این بود که؛همون مردی که قبل تیموتی توی همون محله چند بچه رو کشت!
اون مرد کجاست؟خدا میدونه



و حالا من میخوام یه فرضیه بدم...

برادر تیموتی رو فرض کنید که داره تمرین میکنه تا توی ورزش بهتر شه...
در حین تمرین چند بار اشتباه میکنه و بعد با خودش میگه:
تیموتی محبوبه و خیلی خوب ورزش میکنه!اگه اینجوری پیش بره اون از من خیلی بهتر میشه و من ضایع میشم!
این جور فکر ها بهش حمله ور میشن...برادر های بزرگ هم معمولا رابطه ی خوبی با داداش کوچیکه ندارن و احتمال میره که تیموتی هم با داداشش مشکل داشته...
داداشش قاطی میکنه؛میره سراغ تیموتی و خِفت‌ش میکنه...و بعد آزارش میده و بعدم خفه ش میکنه؛در این بین برای اینکه عذاب وجدانش کم شه و یا برای اینکه اعتماد تیموتی رو جلب کنه بهش مرغ که خیلی دوست داشته میده...و بعدم داداشش رو میکشه!
اونو توی یک گودال میذاره و بعدشم همه چیز میوفته گردن قاتلی که توی محله میگشته...هوم؟نقشه ی بی نقصی‌ئه...!
هیچ کس هم به برادری که تازه داداش کوچیکش رو از دست داده شک نمیکنه...اونم وقتی پای یک قاتل توی محله باز شده باشه!

اینجاست که میگین:
خب پس اون زنه که گفته من تیموتی رو دیدم چی؟!
خب...
-اون گفته تیموتی رو دیدم که خیلی با اعتماد به یک مرد باهاش حرف میزده...اونم پشت داروخونه..جایی که خیلی رفت امد وجود نداره...خب تا اینجاش درست

+خود تیموتی میدونسته توی محله قتل اتفاق میوفته...پس چرا باید به یکی اعتماد کنه؟اونم پشت داروخونه؟...درسته...چون اون داداشش بوده!

-خب اون زن اطلاعات دقیق اون مرد رو داده!و گفتی که اون مرد پیدا نشده!

+بله...چون زن دروغ گفته!
بیاین فرض کنیم داداش تیموتی میره سراغ اون زنه و بهش میگه اکه واقعیت رو بگی تورم میکشم!
و اونم دروغ میگه
++اطلاعات دقیقی که اون زن داده خودشون جای شک داره!یکی نیست بگه اخه خانم محترم شما که دیدی این بچه توی یه محله خطرناک داره با یک ادم ناشناس حرف میزنه چرا نرفتی جلو دستشو بگیری بگی این کیه؟عا!چون اون شخص اصلا ناشناس نبوده و داداشش بوده و توهم از ترس جونت به دروغ گفتی اون مرد قیافش فلان شکلی بوده!
به همین راحتی و زیبایی!:|

خب...اینم از این پرونده عجیب و غریب!(کش و قوس دادن به کمر)
امیدوارم خوشتون اومده باشه:))

پ.ن۱:تمامی فرضیه ها فرضیه بودن..و از مغز بنده بوجود اومده بودن...

پ.ن۲:اطلاعاتی که توی مطلب داده شده+عکس تیموتی کینگ همگی از سایت های معتبر خارجی بودن که ترجمه شدن و توی مطلب جا گرفتن^-^

پ.ن۳:مطلبِ دوقلوهای نیویورک رو خیلی دوست نداشتین؟خب شاید چون خیلی تکراری بود..اما اگه ازین یکی خوشتون اومده لایک و کامنت فراموش نشه^-^

پ.ن۴:فرضیه های شما چیه...؟:[]

با فرضیه هات موافقم...:»

ولی خواهر شم مشکوک میزد..کی یه بچه رو تنهایی اونم تو محله ای قتل داره ول میکنه؟ تازه درم باز می زاره و عجیب تر از اون..چرا خواهره نگرانش نشده:»

 

هاها فرضیه جدید!
راست میگی!*-*

اون یکی داداشم مشکوک میزنع شاید سه تایید دست به یکی کردن ؟

شاید حسودی میکردن بهش؟

دقیقا*----*
قطعا حسودی میکردن بهش:[]

متقابلن دنبال شدید .  با دنبال کردن پیج های http://Jinnn.blog.ir 

 و 

 یا    http://Shinn.blog.ir

و یا 

 http://ilami.blog.ir

  و یا 

   http://Novelll.blog.ir

  متقابلا دنبال شوید دوستان . نظر یادتون نره .  متقابل زیر پست هاتون هم یک به یک نظر درج خواهد شد . سپاس 

اوه! 

چه پرونده ای...

در مورد بقیه ی بچه ها اطلاعی در دست نیست؟ D:

از کجا معلوم اون قاتله در واقع وجود نداشته و هر کدوم از بچه ها توسط آدم های مختلفی گور به گور شده باشن"-"..

ینی چیزه...

مثلا این داداشه با چند نفر دیگه هماهنگ کرده باشه با هم زده باشن کشته باشن بچه هارو._.

خیلی پیچیده بود...
چرا هست...:[]
دقیقا منم به همین فکر کردم...احتمالش هست!
*مغز هامون چقد جناییه ناموسا...پاشین بریم اکادمی سیا فرم استخدام پر کنیم*LoL

نمی‌شه بریم اف‌بی‌آی؟]: ...

 

*با چشمانی ریز به وبکم لپ‌تاپ خیره می‌شود*

فلش بک چند دقیقه قبل:
من که مینویسم پاشین بریم اف بی آی و بعد پاکش میکنم میگم نکنه دوس نداشته باشه؟سیا معروف تره...
حال:
من:
من:
من:
کشیش:عقل نداری دیگه
من:
من:

نکنه پاپوش دوختن برامون؟"-"...

اگه الان اف‌بی‌آی نگاهمون کنه و تو مغزمون چیپ گذاشته باشه چی؟"-"

"---------"
الان که گفتی حس میکنم یچیزی داره کنترلم میکنه
اقکصنژوظثشگحیXD

راستش دلم میخواد بخونمش و راجبش نظر بدم اما خوندن چیزایی از قبیل قتل و اینا میرینه به روحیات شجاعت طلبانم⁦(TT)⁩فقط میتونم لایکش کنم

XD

عاو جالب بود...ولی یه برادر انقد مشکل روانی نداره ب نظرم که ب خاطر یه حسادت زارت برادر کوچیک شو بکشه و یه زنم تهدید کنه که تو رم میکشم! مگر اینکه واقعا یه مشکلی داشته که ما نمی دونیم...

 

+اهای کارآگاهِ دزد :[] اینو ندزددددد!!!

خب احتمالشو دادیم که روانی بوده باشه...

+کدومووو؟:"|

همین خنده هه :[]

اینو از وقتی تهیونگو شناختم میدادم:[]

عاو...جالبه من فقط یه نفرو دیده بودم اینو می داد. نمی خواستم سرقت ادبی شه XD

XDDD
کی بود حالا اونی که میداد؟

اینکه برادر ورزشکار اونو بکشه فرضیه ی ضعیفیه (به نظر همه احترام میزارم فقط میگم باید عمیق تر فکر کنیم،چون این مسئله رو پلیس نتونسته حل کنه)

 

این قسمت توجهو جلب میکنه که لقبشون پرستار بچس و گفته شده خواهر و برادرش از بچه نگهداری میکردن ولی از کدوم بچه.

اگه ازدواج کرده باشن تو یک خونه نمیمونن و این بچه ی خودشونه که حتما مادر و پدر دارن و باید از اونا بازجویی کرد ولی همچین چیزی نیست و همچنین

اینا خواهر و برادرشون نیست چون تو لیست اسامی اسمی ازشون برده نشد.

)این یک حقس(

 

بعد اگه سوپر مارکت چند بلوک با خونه فرق داره.

باید سرعت عمل بالایی داشته باشن که اینو بگیرن و بکشن.

 

و یک سوالی دارم،تحقیق کنین ببینین مدرک یا اطلاعاتی از اون زنه که افاده ی اشتباه داده یا مردی که قبلا بچه هارو کشته گفته میشه کیه؟

 

 

بعدش اگه گفته میشه پسره خفه شده پس اثر انگشت ها رو گلوش هستن.

ولی چرا اصلا در موردش تحقیق نشده؟پس قاتل با پلیس همدسته.

 

این نامه ای که به روزنامه از طرف مادر داده شد.......

یکم عجیبه احساس میکنم یک حرف دیگه ای تو این جملس.

 

(*وی از بس پنت هاوس دیده مغزش تو اون فازه*)

(*اونقدر در این مورد فک کردم نتونستم صبحونه بخورم^^)

(*یا هم یک شخص دیگه پشت این ماجرا هست که هیچ مویی از خودش نبرده و انداخته سر این و اون*)

اوهوم ولی احتمالشم هست...!

خواهر داشته از بچه ی کوچک خانواده نگهداری میکرده و اون داداشه هم پرستار بوده...

از قاتل هییییچ چیزی نداریم...و اون زن هم یکی از اهالی محله بوده...

خب با دستکش بوده و اثر انگشتی وجود نداشته...

دقیقا منم مشکوک شدم بهشXD

بچه کوچیک خونواده؟

یعنی خواهر و برادر خودش؟

(آخ تو اسامیه خواهر برادرا نبود،من واس همین پرسیدم!)

اگه بجه فامیل که هیچ^^

 

عه من گیجو اونقدر در جزئیات غرق شدم چیز به اون اشکاری رو ندیدم.

 

اها پس واقعا یک کاسه زیر این نیم کاسه هست.

 

پ.ن:یعنی ما تا این پرونده ی قتل رو حل نکنیم دست بر دار نیستیم😂

پ.ن:هی قاتل تو کیستی و کجایی؟ببین من 3 فصل پنت هاوس یدم هاااا اونقدر چیز های غیر ممکن ممکن شد.

فک نکن از دستم در میریXD

اره اره‌..خواهره ازون نگهداری میکرده
ج.پ.ن:دقیقا پاشو بریم اوکلند از نزدیک برسی کنیمXD
ج.پ.ن۲:XDDD

*اوکلند؟وی ذوق میکند*

حدود 2 ماه پیش اینا بابام میگفت نمیدونم کجا دنبال دوتا جاسوس و چی چی 

*انزایمر گرفتم*

بپرسین ببینین هنوز میخواد؟XD

XDD
*تلفن را برمیدارد تا بلیط هواپیما بگیرد*

برای کسی که پقتی بچه بود دوست داشت بزرگ شد پوآرو بشه فرضیه سازی نکن، وگرنه شب خوابش نمیبره! مخصوصا اگر من باشه :'|

بهش فکر میکنم اگر به نتایجی رسیدم خبرت میکنم @-@

هاها منتظر فرضیه های بیشتر باششش*-*
قراره تا صب خوابت نبرهXD
آخ جون!منتظرتم!

منی که جدیدا به جای اخترفیزیکدان شدن به وکیل شدن فکر میکردم با خوندن این پرونده ترجیح دادم برم همون تبدیلای لورنتسمو حل کنم XD

ولی فکرت خیلی باحال بودا ! فرضیه قشنگی بود XD ولی خب فکر نمیکنم سر یه حسادت بچه گانه پسره بیاد برادر خودشو بکشه ... کسی می‌دونه که خواهر و برداره (نه اون ورزشکاره...) تو روز قتل تیموتی کجا بودن؟! اگر تو خونه بوده باشن که هیچی ... ولی خب ...خیلی عجیبه ! آخه کی میدونسته تیموتی مرغ سوخاری دوست داره؟! البته خودشم میتونسته بگه ... بعد اینکه .. اصلا انگیزه ی قاتل چی بوده؟! به نظر تو از سر دیوانگی و سرگرمی بوده؟! یا شایدم انتقام •-•

خیلی پیچیدس :|»....

عالی اصنXD
البته...همه بیرون بودن جز خواهرش...
میدونی من احتمال میدم داداشش افسرده یا مشکل روانی داشته....
دقیقا؛برای همین میگم احتمالن اشنا بوده؛هرچند مامانش تو روزنامه گفته ولی بنظرم قاتلِ اون بچه های دیگه انقدی مهربون نبوده که برای قربانی غذای خوشمزه بخره:"|
انتقام...قابل تامله!*-*
شدیدا

من یکمی فکر کردم و برگشتمD:

ببینید بعضی قتلا پیچیدن و یک پرده پشتشون دارن،یعنی یکی میتونه شخصی رو زندانی یا در معرض مرگ قرار بده ولی قطعا اونو نکشته که،و یکی دیگه باعث مرگش بشه....

+از اون موقع بهش فکر میکنم........:/

فیلمی که میبینم یک همچین چیزایی شده بود بعد گفتم اینم میتونه یک همچین چیزی باشه.

و کسی که غذا رو بهش داده اطلاعیه ی مامانه رو دیده و برای درد کشیدنش شاید اینکازو کرده،ولی جمله بندیه مامانه عجیبه فک کنم مامانه یک گوشه ای از این ماسئله رو بدونه ولی چون این یک قتل واقعیه و فیلمی چیزی نیست،ما از اطرافیان و اینا خبر نداریم.شاید قاتل کسی باشه که اصلا خبری ازش تو این اطلاعات نبود.:)

خوش اومدی^^
+خداییش این یه مورد که عاشق چیزای معمایی هستی عین خودمهD:

+احتمالش هست!بله بله
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی