موهای قهوه ای رنگِ نسبتا‌ً بلندی که چتری هستند،صورت گرد و ککی مکی،پوستی سفید و حساس،چشم هایی که توی نور عسلی هستند،قدی که متوسط رو به کوتاه است،چالگونه های عمیق،مغزی که مدام درباره ی داستان های مبهم خیال بافی میکند،چشم هایی که بیشترراز هرچیز طبیعت کتاب و مانگا دوست دارند،گوش هایی که به صدای ویولن و دریا عادت دارند،قلبی که گاهاً به تپش میوفتد،پروانه هایی در قفسه سینه که مدام بال بال میزنند،ریه هایی که پر از شکوفه و ریشه گیاگان هستند،انگشت هایی که از سومین سال وجودشان دست به قلم بوده و نقاشی میکشند،زبانی که کلماتی همچون ابر لطیف و چون شکوفه دوست داشتنی را ادا میکند،دلی که سعی دارد مهربان باشد،لب هایی که عاشق جیپس سرکه ای هستند،ناخن هایی که لاک های ملیح را ترجیح میدهند،پاهایی که دوست دارند بدوند،اوهامی درباره ی شهری که مخلوط سان فرانسیسکو-شوانگاو-لندن-توکیو و سئول است،عشق به کار های خیر و اکشن فیگور ها،لبخند هایی به سبک خرگوش ها و گربه ی خیالی م بیسکوییت بخشی از وجودِ مرا میسازد...

زندگی م مملو از پیج خم هایی به سبک خیابان های سان فرانسیسکو‌ست که گاهی سبب تصادفِ ماشین منطق با ماشین احساسات میشود،معمولا به چیزی که قلبم میگوید عمل میکنم و تا به حال ازین کار پشیمان نشده م؛مدام میان داستان های انیمه ای قدم میزنم،درباره ی گیاهان مطالعه بسیار داشته و عاشق افسانه های ژاپنی هستم...هر روز منتظر معجزه هایی با چکمه های گاوچرانی لب پنجره مینشینم و به پیچک هایی که با ریتم باد می رقصند نگاه میکنم:)