گاهی دست خودت نیست
دوست داشتن کسی
که می دانی نمی شود او را داشت...

 هاناهاکی؛بیماریِ گل و سرفه=)...

عشق؛چیز بسیار والا و عمیقی‌ئه اما بعضی‌ها لیاقت عشق رو ندارن؛اونا درک نمیکنن...همه چیز رو به بازی میگیرن و هرگز باورش نمیکنن...اما قلبِ آدم که این چیزا حالیش نیست:) یهویی عاشق یکی میشه که نه بهش محل میده نه احساسات داره...خلاصه کنیم طرف سنگدله و اینجاست که بیماری هاناهاکی فردی که عشق یک طرفه داره رو به خودش مبتلا میکنه=)...

***

درمیان‌سرفه‌های‌سخت‌‌خود

گلهای ‌رز تورا دیدم:)

بوی تنت،رنگ گونه هایت،چشم های زیبایت

همگی در ان گلها خلاصه میشد

در هر گلبرگ خاطره ای

از روزهایی که هرگز وجود نخواهند داشت

نقش بسته بود...

یا باید تو باشی و مرا درمان کنی

یا باید منتظر بمانم تا گلهایت

همراه خودم؛تمام شوند:)

***

بیماری هاناکی اینجوریه که فردِ عاشق(عشق یک طرفه)ریه هاش یا معده ش یا قلبش پر از گل هایی که یجورایی مثل معشوقش ن میشه:")

و بعد سرفه هاش شروع میشه...در مرحله اول فقط چندتا گلبرگ سرفع میکنه و بعدش تعدادش زیاد میشه و حتی گلبرگ ها خونی میشن...

و سه راه باقی میمونه:

-انقدر سرفه کنه و گل و خون بالا بیارع تا بمیره:">

-معشوقش بفهمه و اون هم عاشقِ فرد باشه...

-عمل کنه.

حالا جدا ازین ها...تاحالا چند نفر رو بابت اینکه دوستون داشتن(حالا نه عشق...فقط دوست داشتن)ترد کردین؟...چند نفر که دوستون داشتن رو با بی محلی آزار دادین...؟

بیاین حواسمون به آدم مهربونای دنیا هم باشه...هوم؟:)

***

پ.ن۱:این افسانه ی ژاپنی خیلی معروف و محبوبه...و دلیلش هم فضای دراماتیکِ این افسانه س...(':

پ.ن۲:ااا تا یادم نرفته اضافه کنم: عمل کردنِ شخص بیمار باعث میشه معشوقش رو کاملا فراموش کنه و دیگه هم عاشق نشه...*اشک ریختن*