والدین گرامی و کیپاپ:|

~قصد توهین نداریم~

-همراه کشیش اعظم در خدمت شماییم تا پاسخ والدین گرامی رو بدیم!:)

این پست ارزش دیدن داره..قول!

  • ۸
  • نظرات [ ۱۰ ]
    • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    • چهارشنبه ۶ مرداد ۰۰

    مجسمه سازی با روح:)🌿

    یه جادوی واقعی برای کسایی که میخوان ایده ال باشن!:)

    با سخنان کشیش اعظم در خدمت شما هستیم تا کمکتون کنیم:))

     

    من معتقدم خودمونیم که خودمونو می سازیم...

    البته خانواده هم کمی دخالت داره...

  • ۷
  • نظرات [ ۱۰ ]
    • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    • دوشنبه ۴ مرداد ۰۰

    :)

    -آبشار چشم هایم

    گونه م را مینوازد

    اشک من مزه ی دریا میدهد

    لبهایم کویری پر از ترکست

  • ۶
  • نظرات [ ۸ ]
    • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    • دوشنبه ۴ مرداد ۰۰

    نامادریِ سفید برفی!:)

    سلام:)

    اومدم با یک مطلب دگر برای دوست داران کتاب:))

    خب...

    میدونم که موضوع رو خوندین...

    حالا قبل از اینکه ادامه مطلب رو بخونین توی نظر ها نظرتونو درباره ی نامادریِ گرامی سفید برفی بگین:)

     

     

  • ۶
  • نظرات [ ۹ ]
    • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    • دوشنبه ۴ مرداد ۰۰

    نقاشیام:))

    مامان:چیکار میکنییی؟

    من(زمزمه):نقاشی

    مامان:چییی؟

    من:نقاااشی

    من(زیر لب):شت تمرکزم شکست:|

    مامان:توهم که همش نقاشی بکش:/

    و نقاشی ای که یک ساعت و پنجاه و دو دقیقه روش وقت گذاشته م:

  • ۱۶
  • نظرات [ ۱۶ ]
    • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    • دوشنبه ۴ مرداد ۰۰

    ماه و ماهی:)

    امروز مامانم داشت البالو میجوشوند و کل خونه بوی آلبالو میده:>

    "منم تا دیدم تنورِ مغزم داغه خمیر شاعری رو چسبوندم🤣:)

    و شعری که مغز آلبالویی م ترشح کرد بدین شرح بود:

  • ۱۱
  • نظرات [ ۴ ]
    • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    • دوشنبه ۴ مرداد ۰۰

    دخترای کوه نورد:)

    -برکه گل میمون
    بازی با بال هایی که خاله کلیو درست کرده بود ...بالهای ارتشی بون و لوس شدن های فرنی جو؛
    و از همه مهم تر این جمله ی ماما

  • ۸
  • نظرات [ ۲ ]
    • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    • جمعه ۱ مرداد ۰۰

    نوشتن'

    نوشتن .. همه ی چیزیه که ارومم میکنه.

    پس.. برای آروم شدن ، برای گفتن حرفایی که کسی رو برای شنیدنشون ندارم ، برای نامه هایی که روم نشد برات بفرستم و برای هزاران نگاه پر از حرفی که هرگز نفهمیدی، برای فاصله ها و برای دوری هامون ؛ مینویسم. مینویسم تا روزی که یا من بمیرم ، یا کلمه هام تموم شن.

  • ۴
  • نظرات [ ۱ ]
    • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    • جمعه ۱ مرداد ۰۰

    𝙈𝙔 𝘽𝙄𝙊

     

    اسمم؟...میتونین میتسوری صدام کنین^^

    متولد دی ماه هشتادو شیش

    با افتخار آرمی ام:)

    پ.ن:اوتی سونم~.~

    اتاکو ئی م که کم انیمه میبینهD:

     کتاب ... بدون کتاب میمیرم!

    عاشق جادو و توت فرنگی م:>

    دستبند نارنجی~دوست دار حیواناتم:))

    تحت تاثیر جادو...مراقب باشید

    عاشق هنر و ادبیات؛خیلی شعر میگم:)

    نقاشی...بخش عمده ی قلبم.)

    یک عدد جغد که ۳ صب میخوابه.))

    بی نهایت تحت تاثیر معماری کلیسای بزرگ و قدیمی بارسلونا:)))

    INFP-T ... میانجی:>

    این اولین وبمه...ببخشید اگه کم و کاست داره:"

    سوالی داشتین بیاین  اینجا بپرسین:]
  • ۲۷
  • نظرات [ ۲۲ ]
    • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    • جمعه ۱ مرداد ۰۰
    اینجا یه زمانی کلیسای کهنه ای بود
    که به دست جادویِ طلسم پیچک سمّی تبدیل به امواجی شد...و توی این وبلاگ جا گرفت:))
    هشدار: ممکنه مجسمه ی فرشته ی نگهبان گاهی تکون بخوره ، شایدم پخ‌تون کنه! ( یکمی شوخه:دی)
    از شما دعوت میشه موسیقیِ پست ثابت رو گوش‌کنید==)
    و امیدواریم از متن های مرمری توی وبلاگ لذت ببرید♡-