[سخنهای‌نه‌چندان بی‌دلیل:)] دوشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۷:۴۸ ب.ظ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ۱۰ نظر

یه جادوی واقعی برای کسایی که میخوان ایده ال باشن!:)

با سخنان کشیش اعظم در خدمت شما هستیم تا کمکتون کنیم:))

 

من معتقدم خودمونیم که خودمونو می سازیم...

البته خانواده هم کمی دخالت داره...

:)

[سخنهای‌نه‌چندان بی‌دلیل:)] دوشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۶:۳۰ ب.ظ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ۸ نظر

-آبشار چشم هایم

گونه م را مینوازد

اشک من مزه ی دریا میدهد

لبهایم کویری پر از ترکست

[𝐅𝐨𝐫 𝐛𝐨𝐨𝐤𝐰𝐨𝐫𝐦𝐬 :]🤝🏼] دوشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۴۰ ب.ظ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ۹ نظر

سلام:)

اومدم با یک مطلب دگر برای دوست داران کتاب:))

خب...

میدونم که موضوع رو خوندین...

حالا قبل از اینکه ادامه مطلب رو بخونین توی نظر ها نظرتونو درباره ی نامادریِ گرامی سفید برفی بگین:)

 

 

[خارج از کلیسا:")⚘] دوشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۴۴ ق.ظ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ۱۶ نظر

مامان:چیکار میکنییی؟

من(زمزمه):نقاشی

مامان:چییی؟

من:نقاااشی

من(زیر لب):شت تمرکزم شکست:|

مامان:توهم که همش نقاشی بکش:/

و نقاشی ای که یک ساعت و پنجاه و دو دقیقه روش وقت گذاشته م:

[خارج از کلیسا:")⚘] دوشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۱۵ ق.ظ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ۴ نظر

امروز مامانم داشت البالو میجوشوند و کل خونه بوی آلبالو میده:>

"منم تا دیدم تنورِ مغزم داغه خمیر شاعری رو چسبوندم🤣:)

و شعری که مغز آلبالویی م ترشح کرد بدین شرح بود:

[𝐅𝐨𝐫 𝐛𝐨𝐨𝐤𝐰𝐨𝐫𝐦𝐬 :]🤝🏼] جمعه, ۱ مرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۳۴ ب.ظ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ۲ نظر

-برکه گل میمون
بازی با بال هایی که خاله کلیو درست کرده بود ...بالهای ارتشی بون و لوس شدن های فرنی جو؛
و از همه مهم تر این جمله ی ماما

[خارج از کلیسا:")⚘] جمعه, ۱ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۲۱ ب.ظ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ۱ نظر

نوشتن .. همه ی چیزیه که ارومم میکنه.

پس.. برای آروم شدن ، برای گفتن حرفایی که کسی رو برای شنیدنشون ندارم ، برای نامه هایی که روم نشد برات بفرستم و برای هزاران نگاه پر از حرفی که هرگز نفهمیدی، برای فاصله ها و برای دوری هامون ؛ مینویسم. مینویسم تا روزی که یا من بمیرم ، یا کلمه هام تموم شن.

[میتسوری‌ ‌..] جمعه, ۱ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۲۱ ب.ظ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ۲۴ نظر

 

اسمم؟...میتونین میتسوری صدام کنین^^

متولد دی ماه هشتادو شیش

با افتخار آرمی ام:)

پ.ن:اوتی سونم~.~

اتاکو ئی م که کم انیمه میبینهD:

 کتاب ... بدون کتاب میمیرم!

عاشق جادو و توت فرنگی م:>

دستبند نارنجی~دوست دار حیواناتم:))

تحت تاثیر جادو...مراقب باشید

عاشق هنر و ادبیات؛خیلی شعر میگم:)

نقاشی...بخش عمده ی قلبم.)

یک عدد جغد که ۳ صب میخوابه.))

بی نهایت تحت تاثیر معماری کلیسای بزرگ و قدیمی بارسلونا:)))

INFP-T ... میانجی:>

این اولین وبمه...ببخشید اگه کم و کاست داره:"

سوالی داشتین بیاین  اینجا بپرسین:]